عشق چیست روانشناسی
عشق یکی از مهمترین نیاز یک انسان است و جایگاه خاصی در وجود تمام انسانها دارد. در طول تاریخ نیز میتوان اهمیت عشق را در آثار نویسندگان و شاعران یافت. عشق در تمام عرصهها ی هنری مانند روانشناسی، جامعه شناسی، فیلم سازی و…توسط اهالی هنر مورد بحث قرار گرفته است. در این مقاله از سایت نیک استار به موضوع عشق از منظر علم روانشناسی میپردازیم.
عشق چیست؟
تا به حال برای شما پیش آمده که با یک نگاه احساس کنید که نیمه ی گم شدهی خود را پیدا کردید، قلبتان به تپش در آمده و خوشبختی و سعادت خود را در گرو رسیدن به فردی که عاشقش شدید میدانید. کلمه ی عشق در زبان فارسی از نام گیاهی به نام عشقه برگرفته شده است. این گیاه دور گیاهان میپیچد و معمولاً رنگ آن زرد رنگ است .در زبان انگلیسی عشق love نامیده میشود.
در علم روانشناسی love (دوست داشتن) را ترکیبی از سه عامل احساس، شناخت و مهارت میدانند. یعنی کسی که شدیداً احساساتی شده و خود را عاشق میداند با این تعریف اگر نسبت به موضوع عشق شناخت و مهارتی نداشته باشد و مهارتی در عشق ورزیدن کسب نکند از دیدگاه علم روانشناسی عاشق به حساب نمی آید.
در دیدگاه روانشناسی عشق بدون شناخت و مهارت زندگی کردن ، هوس نامیده شده و ارزشی ندارد.
دوستی و عشق از دیدگاه روانشناسی
در طول تاریخ بسیاری از روانشناسان در مقوله عشق مطالعه و تحقیق نموده و گمان میکردند رابطهی دوستانه که میان دو جنس مخالف شکل میگیرد زمینهی بروز عشق است.
در سال 1989 فردی به نام آرون به اتفاق همکارانش نادرستی این موضوع را اثبات کرد و عشق را از مقولهی دوستی جدا نمود.
انواع عشق از دید روانشناسان
با مطالعات روانشناسان عشق به شش دسته تقسیم بندی میشود که عبارتاند از:
♥ عشق آتشین
♥ عشق بچهگانه
♥ عشق دوستانه
♥ عشق منطقی
♥ عشق تملکی
♥ عشق فارغ از خود
پژوهشها حاکی از آن است که عشق آتشین که عشقی زود گذر و آنی است و همچنین عشق بچهگانه که به معنای داشتن چند کیس برای عاشقی است بیشتر در آقایان دیده میشود، در حالی که عشق دوستانه و عشق تملکی به معنای مالک بودن در عشق، بیشتر در خانمها بروز میکند.
عشق از نگاه دو روانشناس
اریک فروم
اریک فروم عشق را تنها جواب رضایت بخش به معمای حیات و هستی انسانها میداند. وی عشق را از تمام جنبهها مانند عشق والدین به فرزندان خود، عشق فرد به خود، عشق به خداوند مورد بررسی قرار داد و در نتیجه از عشق به عنوان یک هنر یاد کرده است. هنری که لازمه ی عشق ورزیدن است و موفقیت انسانها در موضوع عشق ورزی را مستلزم یادگیری و کوشش در این هنر میداند.
استرنبرگ
عشق از منظر استرنبرگ یک مثلث است که شامل سه مولفه میشود. اولین مؤلفه در این مثلث عشق، صمیمیت است. صمیمیتی که دو فرد را نزدیک هم قرار داده و قدرتی است که زوج را کنار هم حفظ میکند.
وقتی صمیمت بین زوج وجود داشته باشد آرزوی سلامتی و شادمانی طرف مقابل از اهداف زوجین میباشد. در موضوع صمیمیت هر دو برای هم ارزش قائلند و همدیگر را پذیرفته و رابطه ی خود را تقویت میکنند و در مسائل عاطفی و هیجانی از یکدیگر حمایت میکنند.
دومین ضلع این مثلث را مؤلفه ی شهوت نام گذاری کرده است.جاذبههای جسمانی و روابط جنسی جزو این مؤلفه به حساب می آیند.
عواملی مانند عزت نفس و نیازهای روانی طرفین نیز میتواند جزو این مؤلفه به حساب آید.
سومین ضلع مؤلفه ی عشق را، تعهد عنوان کرده است که یک بعد کوتاه و یک بعد بلند مدت دارد.
در بعد کوتاه مدت فرد نیاز پیدا میکند که فردی را دوست داشته و در بعد بلند مدت نسبت به او تعهد پیدا میکند و خود را موظف میداند تا در حفظ این رابطه ی عاشقانه بکوشد.
وی شکل مثلث عشق را حیطه ی عشق عنوان کرده و توضیح میدهد که اندازه ی مثلث بر اساس شدت عشق بزرگ یا کوچک میشود.
وی نقش شهوت را در روابط کوتاه مدت پررنگ دانسته و صمیمیت و تعهد را لازمه ی عشق و روابط پایدار میداند.
این سه مؤلفه عنوان شده برای حفظ رابطه ی عاشقانه ی سالم باید همیشه در تعادل بماند.
منبع: نیک استار