کیک دومین جشن تولد دختر آزاده نامداری

گندم دختر آزاده نامداری دو ساله شد او عکس های بسیار زیبایی را از جشن تولد دخترش در اینستاگرام قرار داده است کیک گندم خیلی قشنگ طراحی شده است و شخصیت کارتونی ماشا و میشا بر روی کیک است و کیک رنگ سبز چمنی دارد پدر گندم نیز او را در آغوش گرفته و با دخترش عکس های بسیار زیبایی را ثبت نموده اند در ادامه تصاویر و جزئیات بیشتر کیک دومین جشن تولد دختر آزاده نامداری گندم  را در سایت نیک استار خواهید دید با ما همراه باشید.

 

تصاویر دومین جشن تولد دختر آزاده نامداری

آزاده نامداری با انتشار این عکس‌ها در اینستاگرامش نوشت:

سلام،، خوشه ی گندم ما دوسالگی را تمام کردو وارد سه سالگی شد، به خاطر ایام ماه محرم و شاید حال وروز خوبی که اغلب مردمان ندارند دلمان نیامد آنطور که میخواستیم جشن بگیریم، راستش جشن برای این روزها واژه ی کمی “منزوی”به نظر میرسد اما در شادی ما، در غرق شدنمان توی احساسی بنام پدر و مادر نمیتوانم بگویم که ذره ای کم گذاشتیم عکسها را کوتاه کردم، خلاصه و کوتاه. دخترم، خانومم، گندمم خوش آمدی، تولدت مبارک دیشب ماشا و میشا مهمان ویژه تولد ما بودن.

جشن تولد دختر آزاده نامداری
کیک تولد دختر آزاده نامداری
جشن تولد دختر آزاده نامداری
تولد دختر آزاده نامداری
جشن تولد دختر آزاده نامداری
تولد دختر آزاده نامداری
جشن تولد دختر آزاده نامداری
همسر و دختر آزاده نامداری

 

آزاده نامداری با انتشار این عکس نوشت:

سلام خواستم بنویسم رفقا،شک کردم در رفیق بودنمون، راستش با خودم این روزا فکر میکنم زندگی هرچیز قشنگی داشت بمن هدیه داد تا همین سی و سه چار سالگی،ازکارم لذت بردم، عاشق شدم،حس باشکوه مادری رو تجربه کردم، از این به بعد فکر کنم با خاطرات گذشتم زندگی کنم و با گندم..

خلاصه کنم سیزده چارده سال با تلویزیون کار کردم با عشق، نه کارمندبودم نه رابطه ای داشتم نه کسی بطور ویژه هوامو داشت، اما تلاشمو کردم بگم از آدما الگو نسازین،آدما آدمن اشتباه میکنن گاهی باب میل شما رفتار نمیکنن و این نشونه ی بد بودنشون نیست، تلویزیون محترم از سال ٩٢تا الان اصلا نپرسید حالت چطوره؟تو که جوونیتو صرف اینجا کردی بدون چشم داشت،فقط سر بزنگاه رسید و همین..میدونین مثه اینه که به نویسنده ای بگن دیگه ننویس یا کارگردانی یا بازیگری دیگه نه،کار نه..

جشن تولد دختر آزاده نامداری
دفاع آزاده نامداری از خودش

عزیزان من!چه جریانی پشت ماجراهای این سالهای من بود بماند چون قصد اسم بردن از کسی رو ندارم،مطمئن باشید اگر وصل بودم به جایی همه چیزچنان لاپوشونی میشد که آب از آب تکون نخوره، میدونین چقدر از این اتفاقا زیر سیبیلی رد میشه؟اما جریان که میگم همینه خراب کردن یکی،بردن آبروش به هر قیمتی،بگذریم گناهان من بمونه بین “من وخدا”من بابیکینی لب دریا نبودم یاتو دیسکو، من با بچه ی شیر خواره جایی بودم که حس میکردم کسی دور و برم نیست اینکه یکی با دوربین شکاری تو قلب غربت…..چقدر همکاران خانومم علیه من مصاحبه کردن گویی پاک و طاهرن اما گاهی سکوت سزای سبک سری است.

پ.ن .باهمه ی این تفاسیراصلا قصدم دفاع ازخودم نیست ، فقط اگه دلی رو آزردم ببخشید،ببخشید،ببخشید این شمایین که برام مهمید فقط شما،ازکسی نمیترسم جز خدا، خیلی چیزها رو نمیدونید که نمیشه گفت،اما من واقعا دوستون دارم  و آدم بی تفاوتی نیستم،لطفا از من تصویر همون دختری رو به ذهن بسپارید که ساده بود لبخند عمیق میزد و ت ند تندصحبت میکرد.ازخدا هم دلگیرم میدونست من کی ام ،چی کارم،اما رهام کرد تو دهن گرگا…خدایی که عاشقش بودم انگار عاشقم نبود.

 

منبع: سایت نیک استار

مطالب پیشنهادی
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × دو =